اگه سریال مون نایت قسمت یکشو دیدین یا کلا با سریال های کمیکی حال میکنید بخونید وگرنه این رو رد کنید
Moon knight
ایدهای خودم
احتمال اسپویل :
این سریال به مارول یه تصویر هنری و دارک رو داده
نسبت به دید اولیه میتونم حدس اینو بزنم هر قسمت توسط یک شخصیت جلو میره
به نظرم خبیث های مناسبی رو پیش رو داریم و برخورد سریع این شخصیت ها نوید یه داستان سریع رو میده که چیزی هست که تو Hawkeye باید میداشتیم
بازی اسکات هم عالیه این نکته چند لحجه بودنش خیلی خوب پیاده شد خب به هر حال اون یکی از خفن ترین هاست
جلوه های ویژه یه چندتایی ایراد داشت ولی باز برای سریال عالی بود
مون نایت خیلی خشن هست نه فقط دشمن هاش بلکه خودش, نوع مبارزه مون نایت وحشیانه هست و به قول مون نایت دو توی کمیک ``تو عین یه حیون وحشی مبارزه میکنی و آبروی خدای ماه رو بردی`` و اگه دقت کنید تو فیلم این نکته رو ریز نشون دادن
لباس ها یک لغت : عالی
بی نهایت منتظر mr. knight هستم و منتظر سبک بازی اسکار ایزاک در اون قالبم
خب شخصیت اصلی استیو نیست اون راویه و شاید جلوتر شنونده هست که داستان براش ،در واقع برامون معرفی شه و خیلی احتمال میدم این شخصیت با فداکاری خودش بدن رو برای همیشه به مارک بده یا شاید بهش پیشنهاد شه بدن مال خودش باشه و اون رد کنه یه همچین چیزی
با توجه به مستنداتی که خوندم تو این مدت خدایی که Arthur Harrow بهش خدمت میکنه خدایی نیست که گفته بلکه amrit خدایی هست که از مردگان تغذیه میکنه پس شاید کسانی که میکشه کسانی هستند به نحوی میتونند اونو تغذیه کنند البته احتمال اینم هست که به خاطر مسیر داستانی همین قدرت رو براش نگه دارند و در واقع داستان این باشه که تا کار غلطی نکردی نباید بمیری از این داستانها که باید انجام بدی درست یا غلط رو
احتمالا قسمت های بعدی مارک رو خواهیم دید در شرایطی که مسیر دزدیدن اون سوسک رو نشون خواهد داد
واقعا اون سوسک چیکار میکنه زنده میشه آرمیت یا مثلا قدرتش زیاد میشه شاید یه کلید برای اون ها باشه
مهم ترین و رو مخ ترین چیز برای من تاریخچه و تماس های استیون هست اون برای مادرش پیام میزاره پس اصلا مادری دار؟ نه بعید میدونم چون که دقت کنید توی تمام زمان تماس ها لحظه گرفتن تماس رو ندیدیم پس شاید با تلفن خالی صحبت میکنه و همیشه توهم اینکار رو داره
ولی چیزی که مغز منو اذیت میکنه کارش توی موزه هست چه زمانی اینکار رو گرفته
اصلا مدرکی بر زنده بودن اون نیست که کار بهش بدن (ممکنه مارک اینکار براش کرده باشه با جعل سند که توی دردسر نیوفته؟)
مارک چه مدت پیش اصلا این بلا سرش اومده
ارتور هارو، مارک رو میشناخت و انگار قبلا اونو دیده ولی خیلی قبل تر
و این شاید نشون بده که چرا ما این همه آشغال نوار چسب توی سطل آشغال رو دیدیم که نشون میده و حتی استیون مشکل در خواب حرکت کردن رو رو فهمیده و لیلا میگه چندین ماه زنگ میزنه شاید ، شاید بیشتر از ۵ یا ۶ ماه که استیون وجود داره و بدن مارک رو تصاحب کرده
حدس من اینکه مارک برای مخفی بودن میزاره استیون بیرون بمونه مگر اینکه استیون در حال حاضر از مارک قوی تره و نمیتونه بدن رو پس بگیره غیر از زمانی که استیون خوابه
دقت در مکالمه هاش موقع تماس با مادرش :هنوز هم که بیدار میشم انگار اتوبوس از روم رد شده، فکر کنم شب ها بدن دست یکی دیگه هست که آسیب هایی روی بدنش به جا میزاره
دو روز استیون خواب بود پس مارک برای انجام کارش به اون شهر نامعلوم رفت و چند جا استیون اشتباهی بیدار شد و اتفاقاتی رو تجربه کرد که بعدش با بیدار شدنش فکر کرد کابوس دیده ولی دو روز گذشته بود و حدس میزنم مارک اون برچسب و پا بند رو میبنده که استیون دردسر براش درست نکنه و تغییرات رو حس نکنه ولی کار از کار گذشته بود چون دیروز مارک ماهی رو عوض کرده بود(شاید چون نبوده ماهی مرده و گفته عوضش میکنم و استیون نخواهد فهمید)
خونوش خدای ماه، قشنگ بود و صدای خوبی داشت
دوست دارم داستان خشن تر شه
احتمالاً میگین چرا میای اینارو اینجا میزاری منم میگم اگه خوندی تا اینجا پس به هدفم رسیدم ؛))