reza++ @reza__m@qoto.org

@parsa@social.tchncs.de @danialbehzadi
مهم اینه که نهضت نخوابه

نميدانم حديث نامه چون است
همي دانم كه عنوانش به خون است

@Alpaci
#در_باب_یقین
#ویتگنشتاین

@alee_rezaa يكي از لذتبخش ترين خاطراتم اينه كه يه شب بيرون جانپناه لجني خوابيده بودم و صبح با خنكي ملايم پرهاي برف روي صورتم بيدار شدم
هيچوقت يادم نميره

@afshin چه‌جوری می‌شه تشخیص داد؟

چرا خیابون آدمو‌ اینقد های می‌کنه؟!

@shogath @afshin
منظورم همون کارایی که پاولف با سگ‌هاش می‌کرد و اسکینر ازش یه دستگاه سفت و محکم فکری درست کرد.
یعنی شما با یه سری آدم معتاد به اینترنت طرف هستید که اینترتشون هم دست خودته
خب اگه یه سره قطعش کنی بعدش اون آدم‌های خمار هرکاری برای رفع خماری می‌کنن
ولی اگه عادتشون بدی که: وقتایی که شلوع کنید از اینترنت خبری نیست.
اینتجوری میشه رفتارشون رو کنترل کرد

@shmf1385@khiar.net بنظرم موضوع اصلی نظام تمثیلات یا به عبارت ساده‌تر جهان‌بینی و شدت وابستگی به اون باشه
#روایت

@molook خیالت راحت هیشکی نمی‌فهمه اگه هم بفهمه به روت نمیاره

@ebi بیشتر به حرفای روزبهان بقلی شیرازی می‌خوره
نکنه ازغدی هم جمال پرسته

@shogath @afshin
از اونجایی که این خیزش جدید مردم نیروی محرکه اصلیش جوان‌ها و نوجوان‌ها بودند و هستند من احساس می‌کنم رفتار حکومت با اینترنت یخورده شبیه روش‌های شرطی سازیه
حداقل اگه من جای حکومت بودم حتمن این کار رو می‌کردم چون اکثر این جوان‌ها به نت اعتیاد دارند و می‌شه باهاشون این کار رو کرد

@iamhabenula اینو باید ما بگیم

@jmilo14 شریعتمدار

@alee_rezaa به قول معروف گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن
البته از نظر من همه توی بازی هستن حتا کون نشورها

@Behmerdco@mas.to كل اين رشته رو خوندم و بجز اين قسمت "من يكي پشت يكي راه ميافتم كه ..." همه رو قبول دارم ولي يه درگيري با خودم دارم مثل اينكه انگار اين چيزا كافي نيست و يه چيز يا يه چيزاي ديگه هم لازمه ولي هنوز هيشكي حرفش رو نزده و بايد خودمون پيداش كنيم

اگر به کویِ تو باشد مرا مَجالِ وصول

رَسَد به دولتِ وصلِ تو کارِ من به اصول

قرار برده ز من آن دو نرگسِ رَعنا

فَراغ برده ز من آن دو جادویِ مَکحول

چو بر درِ تو منِ بینوایِ بی زر و زور

به هیچ باب ندارم رَهِ خروج و دُخول

کجا رَوَم چه کنم چاره از کجا جویم؟

که گَشته‌ام ز غم و جورِ روزگار مَلول

منِ شکستهٔ بدحال زندگی یابم

در آن زمان که به تیغِ غَمَت شَوَم مَقتول

خرابتر ز دلِ من غمِ تو جای نیافت

که ساخت در دلِ تنگم قرارگاهِ نزول

دل از جواهرِ مِهرت چو صیقلی دارد

بُوَد ز زنگِ حوادث هر آینه مَصقول

چه جرم کرده‌ام؟ ای جان و دل، به حضرتِ تو

که طاعتِ منِ بیدل نمی‌شود مَقبول

به دَردِ عشق بساز و خموش کن حافظ

رموزِ عشق مَکُن فاش پیشِ اهلِ عقول

خلاصه حلالم کنید

ببخشید وضع نت یجوری شده که فقط می‌تونم یه لحظه وصل شم فحشم رو بدم و برم