reza++ @reza__m@qoto.org

خواب دیدم روی سردر صفحه اینستاگرامم نوشتم حلقه تزویر می‌باید شکست و در خواب فکر میکردم این شعر برای دیوان شمسه

https://www.radiofarda.com/a/interview-ramin-jahanbegloo-iran-protests/32106957.html?fbclid=IwAR14Woh-svdDS-B0nduAEFbiTTFzi8cHchV0TpXSePQ88P5jnOVBi2Qz9ss

چه روزای بدیه برای خونه نشینی :(

این قضیه سلف سرویس دانشگاه شریف همش من رو یاد ترکیب خرحزب‌الهی میندازه

چه گردوخاک و بادی راه افتاد

باید ترس‌های خودمون رو به رسمیت بشناسیم و با توجه به اون‌ها حوزه عمل‌مون رو مشخص کنیم. تا وقتی که ترس‌های خودمون رو به رسمیت نشناسیم اون‌ها ما رو کنترل می‌کنن.

دو اتفاق در این دوره جمهوری اسلامی در ایران رخ داده که بنظرم در طول تاریخ بشر بی‌سابقه بوده یا حداقل ثبت نشده یا اگه ثبت شده من خبر ندارم:
اول جریان منتظری که یکی در اوج قدرت و موقعیت جانشینی رهبری برای دفاع از قاتلین پسرش پشت پا به همه چیز زد و وقتی که بهش می‌گفتند خب حالا ساکت باش بعد که خودت رهبر شدی همه چی رو ردیف کن گفت اگه زودتر فوت کردم اون دنیا جواب چی بدم
#ایمان
دوم فاجعه #اسراـپناهی که رهبر میاد می‌گه همه شلوغی‌ها برای اینه که دشمن از سرود سلام فرمانده بدش اومده یا یه همچین عبارتی بعد در اردبیل تصمیم می‌گیرن که دانش‌آموزان رو ببرن برای خوندن سرود و بجای اینکه بیان بگن هرکی می‌خواد سرود بخونه بیاد بریم میدان عالی‌قاپو همه رو فله‌ای می‌برن میدون و وقتی دانش‌آموزان بجای سرود سلام فرمانده شعار زن زندگی آزادی می‌دن با جماق می‌ریزن سرشون و یه شکلی از #کودک_کشی اتفاق میافته که تاحالا نظیر نداشته
#نکبت
اگه نمونه‌هایی نظیر این‌ها در تاریخ جهان سراغ دارید بنویسید که من هم بدونم

بنظرم دارن در مصرف گاز امساک می‌کنن
یعنی ذخیره داره نه می‌کشه؟

کسی می‌تونه برای یکی از دوستان من دعوت‌نامه‌ی پرسادون بفرسته؟

اولین بار بود که با هم مسافرت می‌رفتیم و اولین بار بود که وارد استان سیستان و بلوچستان شده بود در بیابان‌های بین خاش و گهرکوه سرگردان بودیم و یه خورده نگران بود، یه کوره دهاتی از دور دیدیم و بهم گفت بریم اونجا راه رو بپرسیم گفتم نه می‌ترسم گیر بیافتیم، نگرانیش چند برابر شد. ناچارشدیم بریم مسیر رو بپرسیم و همونطور که پیش بینی کرده بودم گیر افتادیم. با کلی تعارف مارو کشوندند داخل خونه. مرد خونه که برای کشاورزی بیرون بود خودش رو رسوند و می‌خواست ما رو نگه‌داره تا فردا به مسیر ادامه بدیم با کلی تقلا و قول که حتمن یه روزی روزگاری دوباره میاییم پیششون و ... این حرفا راه افتادیم موقع رفتن پسرش چهارتا بسته خرما آورد پرسیدم بسته‌ای چند با همون لحجه بلوچی گفت این توشه راهتونه دوباره شرمنده شدم بعدش دیگه دوستم متوجه شده بود که بیابون‌های سیستان و بلوچستان از خیابون‌های تهران امن‌تر هستند.

شکست واقعی اینه که شبیه دشمنت بشی

جوابش برای من خیلی ساده‌س
این جنبش نیاز جندانی به فعالان سیاسی و بچه‌های فنی نداره
الان آرزوی حکومت اینه که ایکاش یه رهبریی یا یه جریان الیتی چیزی بود که خفشون می‌کردیم ولی هیچ چیز دندون‌گیری ندارند و فقط مشعول روحیه دادن به خودشون و ترسوندن جماعت هستند

این که حکومت اقلیتی توی این وضعیت جرات اعلام تجمع داره فقط و فقط بخاطر اینه که روی ترس مردم خیلی حساب باز کرده
درحال حاضر چاره‌ای ندارن بجز این که قدرت سرکوبشون رو بزرگ‌نمایی کنن

برای مردم سیستان و بلوچستان و همه بازداشتی‌ها که چشم امیدشون به من و توست که ادامه بدیم و نترسیم
#مهسا_امینی
#opiran

درباره‌ی مهران مدیری که چندسال ازش بدم می‌آمد فقط می‌تونم بگم دمش گرم

برای همه کتاب‌هایی که سانسور شدند.
#مهسا_امینی