مدتی به اصرار پدرش «ملا هادی» در منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ مشهور آن زمان قزوین، به خواندن نوحه پرداخت و عمامه به سر میبست اما این کار با روحیات عرف قزوینی جوان سازگار نبود و او پس از فوت پدر عمامه را برداشت و روضهخوانی را کنار گذاشت. ملا هادی همزمان با قتل ناصرالدینشاه درگذشت. او دو وصیت داشت: او را در کربلا دفن کنند و یکسوم اموالش را صرف روضهخوانی کنند. عارف به هیچکدام عمل نکرد. حتی باغات پدر را اجاره داد تا در آنها انگور برداشت کنند و شراب بسازند. نام شراب را هم گذاشت «شراب ثلث»
@reza__m
ملا هادی وکیل