@reza__m
در عین حالی که موافقم اما الزاما از این معنی مثبتی دریافت نمیکنم. به عنوان یک حرکتی که نظام رو به شدت آزار میده و هزینهتراشی میکنه براش آره. اما این به جایی نمیتونه برسه. تنها راه رسیدن چنین «جنبش»ی به نتیجه اینه که یک نیروی خارجی (خارج از «جنبش») با هدف مشخص روش سوار بشه. جا هم از همین میترسه. مگر نه قبلا با کمک جمعی از مخالفین احمق، حسابی فعالین سیاسی رو به حاشیه رونده تا خیالش راحت باشه که حرکتی هدفمند در داخل و از دل مردم نمیتونه شکل بگیره.
@ahangarha
من قبول دارم که آینده این جنبش هنوز معلوم نیست ولی این که بخوایم دنبال یه جای پای قرص بگردیم که قدممون رو محکم اونجا بذاریم در شرایط و پیچیدگی زندگی معاصر بقدری سخت شده که درنهایت باعث میشه فقط توقف کنیم تازه اونم نه در یک قدمگاه محکم و استوار بلکه در روی یخی که لحظه به لحظه شکنندهتر و خطرناکتر میشه برای همین دیگه چارهای باقی نمیمونه بجز اینکه از روی یخها با کمک هرچیزی که میتونه کمک کنه گذر کنیم مثل کسی که وقتی کشتی وسط اقیانوس غرق میشه سوار قایق نجات میشه. الان موقعیت حکومت همینجوریه و ادامه این سیستم با فلاکتهای خیلی شدیدتر از اونی که تاحالا به همراه داشته خواهد بود
شاید بهتر باشه برای آشنایی بیشتر با این منطق به کتاب آینده هگل نوشته کاترین مالابو مراجعه کنید
@ahangarha
درمورد رهبری جنبش هم فکر میکنم جلد دوم سرمایه داری و شیزوفرنی یا یخورده مطالعه درباره هستی شناسی ریزومی که دلوز و گتاری پایه گذارانش بودند داشته باشید هرچند چفت و بست کردن این قضیه با این جنبش اجتماعی شاید به یه فکر جامعه شناسی درست و درمونی نیاز داشته باشه و از عهده من خارج باشه یا درمجموع کار سخت یا وحشتناکی باشه ولی حکومت هیچ چارهای باقی نداشته و خودش هم از همیشه بیچارهتر شده.
----------------------------------------
نه تنها اخلاق که نسبت حکومت با دین هم همینه بنظرم کسانی که بخاطر مخالفت با این حکومت با مظاهر دینی دشمنی میکنند در واقع به این سیستم دربهدر که نه در سنت جای درستی داره و نه در دنیای جدید و بکلی آواره شده یه ماوایی عطا میکنند
درمورد حمایت خارجی با شما موافق هستم نه بخاطر اینکه خارجیها رو دشمن میبینم بلکه بخاطر این که در عالم سیاست دوست و دشمن اصلن وجود نداره.